امیر علی امیر علی ، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 17 روز سن داره
امیر محمدامیر محمد، تا این لحظه: 7 سال و 11 ماه و 29 روز سن داره

عشق زندگیم امیر علی

دردونه من

سلام عشقم کوچولوی نازم رفتم برات یه لباسه خوشگل  خریدم انقدر ذوق کردم که نگو عزیزم خیلی دوست دارم از اون موقع که اومدی تو دلم دیگه حالم خوبه خوبه دوست دارم قشنگم تو به زندگیم معنی دادی عزیزم خوشگل مامان دلم می خواد زودی از سلامتت مطمئن بشم نگرانتم این عکس لباسته قشنگم ببین چقدر نازه   چقدر ناز بشی وقتی اینو تنت کنم عزیزم بوس                                          &nbs...
29 مهر 1392

تولد امیر علی گلم

        گل غنچه کرد و غنچه شکفت و خداوند بهترین و زیباترین هدیه اش را به ما داد.     سلام پسرم   عزیزم این روزا انقدر سرم به کارای شما گرمه که تا الان وقت نکردم برات بنویسم   گل مامان شما 30 شهریور ساعت 18 قدم به این دنیا گذاشتی و باعث شیرین تر   شدن زندگی من و بابایی شدی   روز شنبه که همون 30 شهریور بود من طبق معمول هر هفته رفتم پیش خانم دکتر برای چکاب   راستش چند روز بود که دل درد داشتم اما نمی خواستم تا دردام زیاد بشن برم بیمارستان   خانم دکتر صدای قلب شمارو گوش داد و با توجه به علائم من و معاینه خودش به من گفت   که ش...
10 مهر 1392

37 هفتگی امیر علی

سلام پسرک نازم   ببخشید که خیلی وقته نتونستم بیام برات بنویسم   تو این هفته هایی که گذشت خیلی اتفاقا افتاد که برا مامانی سخت بود    اما سلامت بودن شما و عشق به دیدنت باعث میشه تمام این سختیارو تحمل کنم    عزیز دل مامان   یه بار دیگه بیمارستان بستری شدم و تقریبا همش استراحت مطلق بودم    تازه یکم حالم بهتر شده و خودمو برای اومدن شما اماده میکنم   با بابایی داریم اتاقتو درست میکنیم   من روزا تو خونه برای اتاق شما یه سری چیز درست میکنم که هم حوصلم سر نره   هم اتاق شما قشنگ بشه عزیز مامان   قربون...
17 شهريور 1392

وروجک من

سلام عزیز دل مامان   سلام نفس مامان   عزیزک من تو چرا انقده بلایی خوشگل من اروم بمون تو دل مامان تا وقت دنیا اومدنت برسه   دوشنبه هفته پیش احساس کردم که دردای منظمی دارم به خانم دکتر زنگ زدم بهم گفت    یه بیمارستان برم تا تست ان اس تی بدم   منم تا شب صبر کردمو هر کاری که به نظرم میومد تا دل دردم خوب بشه انجام دادم   اما خوب که نشد هیچ دردام بیشتر و نزدیک به هم تر شد   ما خونه مادر جون بودیم بابایی اومد دنبالمون و رفتیم بیمارستان تا برسیم بیمارستان شب شده بود   خانم ماما با نگاه بهم گفت که نیازی به ان اس تی نیستم و دل دردم جدیه   بعد بستریم کردن و من با گ...
28 خرداد 1392

عسل مامان

سلام امیر علی جانم زندگیه من خوبی فدات بشم ایشالا که خوب باشیو جات راحت باشه مامانی امروز 22 هفته ات تموم شد و وارد 23 هفته شدیم حسابی تو دل مامان تکون می خوری عزیزم منم کلی ذوق میکنم از حس کردنت پسره قشنگ       عسلم الان شما انقدری تو دل مامان         کودک شما چگونه تغییر می کند؟ اكنون طول بدن كودك شما بيشتر از 29.2 سانتي متر و وزن او بيش از 450 گرم است. پوست او قرمز و چروك خورده است. رگهاي خوني در ريه او در حال رشد هستند تا او را براي تنفس آماده كنند. او عمل بلعيدن را انجام مي دهد اما در اغلب كودكان اولين خروج مدفوع پس از تولد صورت مي گيرد. صداهاي بلند (از قبيل صداي پارس...
12 خرداد 1392

امیر علی من

سلام پسر قشنگم قشنگم بلاخره اسمت تصویب شد من و بابایی بعد از کلی گشتن  برای انتخاب یه نام مناسب تصمیم گرفتیم اسمتو امیر علی بزاریم عسل من، من همیشه آرزو داشتم اسم پسرمو امیر علی بزارم  امیدوارم شما هم خوشت بیاد به امید خدا دارم به آرزوم میرسم خدایا به خاطر تمام نعمتهایی که به من دادی شکرت مخصوصا پسر نازم         ...
22 ارديبهشت 1392