امیر علی امیر علی ، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 17 روز سن داره
امیر محمدامیر محمد، تا این لحظه: 7 سال و 11 ماه و 29 روز سن داره

عشق زندگیم امیر علی

دردونه من

سلام عشقم کوچولوی نازم رفتم برات یه لباسه خوشگل  خریدم انقدر ذوق کردم که نگو عزیزم خیلی دوست دارم از اون موقع که اومدی تو دلم دیگه حالم خوبه خوبه دوست دارم قشنگم تو به زندگیم معنی دادی عزیزم خوشگل مامان دلم می خواد زودی از سلامتت مطمئن بشم نگرانتم این عکس لباسته قشنگم ببین چقدر نازه   چقدر ناز بشی وقتی اینو تنت کنم عزیزم بوس                                          &nbs...
29 مهر 1392

جوجه کوچولو

سلام پسر قشنگم خوبی مامانی 19 هفته هم تموم شد و وارد هفته 20 شدیم انگار واقعا نیمی از راه و با هم به سلامتی طی کردیم   عزیزم تو هم دعا کن تا بقیه راهم به سلامتی پیش بره این روزا شما تو دل مامانی بازی میکنی و من از حس کردنت  لذت میبرم پسرکم   یه لیست نوشتم تا وسایلی که برات لازمه تهیه کنم عزیزم   تا وقتی میای همه چیزت کامل باشه عزیزکم   یکم دلم درد میکنه و نگرانتم مامانی   خیلی دوست داریم پسرک نازم   راستی هنوزم برات اسم قشنگ پیدا نکردم   تقصیر باباییه همکاری نمیکنه با من &nb...
20 ارديبهشت 1392

مادرم

    وقتی چشم به جهان گشودم. قلب کوچکم مهربانی لبخند و نگاهت را که پر از صداقت و بی ریایی بود احساس کرد. دیدم زمانی را که با لبخندم لبخند زیبائی بر چهره خسته ات نشست و دنیایت سبز شدو با گریه ام دلت لرزید و طوفانی گشت. از همان لحظه فهمیدم که تنها در کنار این نگاه پرمهر و محبت است که احساس آرامش و خوشبختی خواهم کرد.     مادر عزیزم روزت مبارک         سلام پسرم من با وجود تو مادر هستم عزیزم به روزی امید دارم که کنارم باشی و مامان صدام بزنی اون روز بهترین روز برای منه پارسال این موقع این آرزو رو برای خواهرت داشتم اما آرزوهامو همراه خواهرت به خاک سپ...
11 ارديبهشت 1392

شکلاتم

سلام شکلات خوشمزه من عاشقتم عزیزم تازگیا تکون خوردن شمارو متوجه میشم خیلی حس قشنگیه این طوری مطمئن میشم حالتون خوبه و داری بزرگ میشی همش دعا میکنم که همه کسایی که آرزوی مادر شدن و دارن این حس قشنگ و تجربه کنن عسل مامان  وقتی تکون می خوری آرزو میکنم که همیشه سلامت باشی و سلامت دنیا بیای تا مامان صورت نازتو ببینه و بزرگ شدنتو کنار خودم ببینم الان تو هفته 18 هستی و داریم به نیمه راه نزدیک میشیم امیدوارم بقیه راه رو هم با هم به خوبی و با شادی و سلامت طی کنیم   هفته هجدهم: در هفته هجدهم ریه فرزندتان با فرو بردن هوا یا مایع آمنیوتیک، در حال رشد است. با انجام سونوگرافی می توانید ببینید فرزندتان در حال مکیدن  شس...
11 ارديبهشت 1392

پسرکم

سلام عشق مامان خوبی مامانی دوشنبه با بابا جون رفتیم سونوگرافی و شمارو دیدیم حالت خوب بود خدارو شکر  عزیزم من و بابایی از دیدن شما کلی ذوق کردیم همه جای بدنت سالم بود خدارو هزاران مرتبه شکر قلبت، کلیه و کبدت، مثانه و ستون فقراتت و... خانم دکتر شمارو بررسی کرد و گفت سالمی عزیزم الهی مامانت فدات بشه که همش دستتو می خوردی و دکتر هر کاری کرد نتونست از صورتت عکس بندازه فکر کنم حسابی لج بازی حتی برات آهنگ گذاشت تا تکون بخوری اما شما اصلا دستاتو از جلو صورتت بر نداشتی   بعدشم رفتیم دکتر و صدای قلبه کوچولوتو دوباره شنیدممممممممم حسابی تند میزد قشنگ مامان ایشالا همیشه سلامت باشی قلبت بتپه بعده دکتر با بابا جو...
11 ارديبهشت 1392

هفته 15

هفته پانزدهم: بافت غضروفی تشکیل دهنده استخوان های جنین، رفته رفته سفت می شود. در این زمان ممکن است در قسمت پایین شکم خود دردهای پریود مانند احساس کنید و کمی نگران شوید،اما این دردها طبیعی است و نشانگر هیچ مشکلی نیست. این دردها هیچ خون ریزی به همراه ندارند و تنها به دلیل بزرگ شدن رحم به وجود می آید.   سلام کوچولوی ناز خودم امیدوارم حالت خوب باشه ، مامانی که این روزا زیاد حالش خوب نیست ؛ خیلی دل درد دارم پسر نازم و به خاطر این دردا آمپول میزنم اما تنها آرزوم  اینه که حال شما خوب باشه . عزیزتر از جانم مواظب باش و تو دل مامان با خیالت راحت بزرگ شو من و بابا منتظر دیدن روی ماهت هستیم . ...
22 فروردين 1392

عسل من

                    سلام کوچولویه من   عزیزم آروم تو دل مامان بزرگ شو   نفس مامان خواهش میکنم سالم بیا پیشم   می خوام کنارم باشی می خوام بزرگت کنم خودم , می خوام خودم لحظه به لحظه قد کشیدنتو ببینم   بمون کنارم   دوباره منو ترسوندی پسرکم   باز لک دیدمو رفتم سونو گرافی و بیمارستان   دکتر بهم گفت جفتم پایینه و باید استراحت مطلق باشم   پسرکم من به خاطر تو هر کاری میکنم   فقط سالم بیا بغلم   بهم قول بده که تنهام نمی زاری ...
13 فروردين 1392

پسر نازم

سلام عزیزکم   سلام گل نازم   سلام به تو ای پسر قشنگ   سلام به تو که اومدی و با خودت شادی اوردی   سلام بر تو که روشنی غروب های بی قراری   سلام بر تو که عشق پاکی   سلام به تو که نفس منی   سلام  فرزند پاک من   سلام فرزند زیبای من   سلام به تو که با وجودت نام زیبای مادر بر من میگذارند   مادر که زیباترین نام دنیاست   سلام ای ماه ماهانم   سلام ای عشق تابانم   سلام ای نور چشمانم   دوستت دارم       ...
12 فروردين 1392

لحظه تحویل سال

عسلم حالت چطوره خوبی عزیزم مامانی یه اتفاق بد افتاد یک ساعت قبل سال تحویل داشتم خونرو جمع و جور میکردم تا لحظه تحویل سال خونه تمیز باشه و با بابایی کنار هم باشیم داشتم سفره هفت سین و میچیدم و بابارو فرستاده بودم که برا سفره ماهی قرمزو چیزای دیگه بخره رفتم دستشویی خیلی لحظه بدی بود وقتی دیدم ازم خون میره خیلی خیلی ترسیدم فکر کردم شمارو از دست دادم تمام تنم میلرزید نمی تونستم حرف بزنم گریه میکردم و نمی دونستم باید چی کار کنم اومدم رو زمین خوابیدم زنگ زدم به مادر جون و بهش گفتم اونم بهم گفت که نگران نباشمو فقط بخوابم به بابا هم زنگ بزنم که بیاد پیشم منم زنگ زدم بابایی خیلی ترسیده بود و سریع اومد و برام جا انداخت منم خ...
2 فروردين 1392